ده ماهگی
ماهها دارن از پی هم میان و میرن وتو داری روز به روز بزرگتر میشی و خواستنی تر هر روز داری کارهای جدید تر یاد میگیری و به زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای میدی داری یاد میگیری چطور زندگی کنی و ما هم داریم برای کسب تجربه های جدید بهت کمک میکنیم با چهار دست و پا رفتنت تمام خونه رو زیر پات میزاری و هیچ مانعی جلو دارت نیست مگر اینکه چیز جدیدی نظرت رو جلب کنه و یکهو توقف کنی پسر نازم وقتی به روزهای اولی که متوجه حضورت در وجودم شدم یا وقتی که بی صبرانه روزهای آخر رو معکوس میشمردم و منتظر تولدت بودم با خودم میگم هیچ وقت فکر نمی کردم اینقدر این روزها زود بگذرن و تو آنقدر شیرین بشی تمام حرکات و حرفات وشیرین کاریهات برام خاطره میشن و توی ذهنم ثبتشون میکنم تا ...