17 ماهگی رهام جون

پسر گلم 11 اسفند ماه 17 ماهه شدی مبارک باشه عزیزم دلم 

خوب ماشاءالله بزرگتر شدی شیرین تر و شیطون تر کارایی که انجام میدی هر چی که دوست داشته باشی میگی از اینا م م چاقو که میبینی میگی داقو بعد برش میداری سریع میدی به من چون میدونی خطرناکه امان از قطره خوردنت تا قطره آهن وویتامین دستم میبینی فرار میکنی و میخندیا که بهت قطره ندم وقتی هم پوشکتو باز میکنم باز فرار میکنی که دیگه نبندمت 

میگیم رهام بوس بده لپتو میاری جلو که بوست کنم دیگه خیلی بیرون رفتن و دوست داری ولی خوب چی کنم که یکم سخته چون اگه راه بری باید بدوم دنبالت چون هر جا دلت بخواهد میری اگر نه بعضی وقتها تو کالسکه میبرمت بعضی وقتها با ماشین میچرخونمت ولی یه وقتهایی اسرار داری که بغلم باشی خیلی برام سخته فدات شم خیلی پیدا دوست داری یکی از راه ها برای نشوندنت  تو کالسکه پفیلا  دوستو داری چون دیگه سر گرم اون میشی میشینی تو کالسکه