رهامرهام، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

ثبت خاطرات رهام

18 ماهگی رهام

1398/1/18 0:37
نویسنده : مامان رهام
389 بازدید
اشتراک گذاری

رهام جان در 11 فروردین 18 ماهه شدی عزیز دل مامان آنقدر دوست داشتنی تر شدی که من نمیدونم چی بگم دنیایمن و بابا شروین تموم زندگیمون شدی حرفامون رو بهتر میفهمی و کلمات بیشتری میگی و عاشق دد روزی چند بار میگی بابا دد بابا دد با دیگران ارتباط بهتری دیگه برقرار میکنی مخصوصا کسایی که میخوان برن دد وقتی بچه میبینی آنقدر ذوق میکنی و دوست داری بری و باهشون بازی کنی 😚

بابا :بابا

ماما:مامان 

حتن یا حسن :بابا حسن 

عمه :عمه 

او او :عمو امید 

اب:آب

بر:برف

داقو :چاقو 

پوف: وقتی پی پی میکنه

اایی:هر چی که بخواد

به به : غذا 

اپو:هاپو

به :دایی بهرام

پر :خاله پری دوست مامانی 

میگم رهام بوس بده سرتو میاری جلو که بوست کنم میگم رهام توپ بیار میری از تو اتاقت برام توپ میاری قربونت برم 

 

الان که دارم خاطرات رو مینویسم کمر درد خیلی شدید دارم الان دکتر اومدخونه برام آمپول زد دلیلش هم اینه خیلی بغل میگیرمت پسرم واقعا نمیتونم دیگه واقعا برام سخته امروز صبح اسرار داشتی که بغل بگیرمت وقتی خواستم بغل بگیرمت کمر درد خیلی شدید گرفتم و از صبح تا حالا از جام نتونستم تکون بخورم 

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان صدرامامان صدرا
18 فروردین 98 23:48
آخی عزیزم انشالله که زودی خوب بشین😔
مامان رهام
پاسخ
خیلی ممنونم مرسی😘
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
5 اردیبهشت 98 10:43
ای جونم چه شیرین زبونه ماشاالله
مامان رهام
پاسخ
مرسی از محبتتون 💋💋