رهامرهام، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

ثبت خاطرات رهام

دد........

1398/4/16 16:29
نویسنده : مامان رهام
865 بازدید
اشتراک گذاری

صبح ها که رهام از خواب پا میشه : مامان مامان ممه ممه رو که میخوره در یعنی پاشو از اتاق بریم بیرون وقتی میایم مانتو منو میاره مامان دد

میگم اخه رهام جان الان وقت دد نیست اسرار که بریم دد یکم سرگرمش میکنم میگه نانای براش نانای میزارم یکم دست میزنه و میرقصه 

بعد میاد میگه الیل بده یعنی شلیل میدم 

بعد در یخچال باز میکنه حاداقا بده یعنی هندوانه بعد اینارو که خورد مامان نو یعنی نون بده بعد اگه نریم دد شروع میکنه علی علی پسر همسایمون میگه میاد بالا باهش بازی میکنه بعد میگه علی گوپ یعنی توپ بعد علی تاب یعنی بریم تاب بازی یکم از بازیشون که میگذره مامان ابه بده اب میدم مامان عمو امی یعنی برام اهنگای عمو امید بزار عکس عمو نشونش میدم میگم رهام کیه میگه عموو

تا ظهر اینطوری سرگرم تانهار میگه مامان به به میگم رهام جان برو بشین سر صندلی تا برات به به بیارم زود میره میشینه تا براش به به ببرم  بعد دوباره بعد غذا مامان دد میگم اخه الان وقتش نیست بخوابیم بعد بیدار بشیم حتما میبرمت هر روز عصرا میبرمش پارک حسابی بازی میکنه از خواب که پامیشه مامان دد میگم چشم برو لباساتو بیار تا ببرمت 

میگم رهام کجا بریم میگه دد میگم چی بخریم میگه بس یعنی بستنی وقتایی که ممه میخواد میره بالش میاره برا من میزاره که من بخوابم بهش مه مه بدم شیرین مامان 

وقتی خوابش میاد سرشو رو بالش میزاره میگم لا لا لا😍😍😍 میگم  جدیدا یکم از حموم میترسه به خاطر شامپو میگیم رهام بریم حموم میگه نه البته با یکم حالت گریه 😄😄😄

بعد از کلی گیتار زدن لا لا کرده

پسندها (8)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
16 تیر 98 16:41
عزیزممممم😍...❤
لطفا به وب منم سربزنین ممنون میشم🙏🌹🌷
مامان رهام
پاسخ
😘😘😘 چشم حتما
🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
16 تیر 98 22:14
ماشالله چقدر خوشگل خوابیده بچه ها باشیرین زبونیشون خواستنی میشند خدا حفظش کنه
مامان رهام
پاسخ
خیلی ممنون 😘😘😘😘
🌼 نوشین 🌼🌼 نوشین 🌼
17 تیر 98 14:34
الهی💜💜💜
چقدر نازوشیرین زبونه😘
مامان رهام
پاسخ
لطف دارید خیلی ممنون😘😘
❤️Maman juni❤️Maman juni
20 تیر 98 3:19
💐
مامان رهام
پاسخ
🌹😘😘