واکسن چهار ماهگی
امروز صبح با نگرانی از خواب بیدار شدم و بعد آماده شدیم بريم درمانگاه که واکسن شما و بزنیم ولی نمیدونم یکم ناراحت بودی فکر کنم فهمیده بودی داریم ميريم واکسن بزنیم وای عزیزم وقتی آقای دکتر واکسنتو زد خیلی کم گریه کردی و بعد ساکت شدی همکار آقای دکتر با شما بازی میکرد شما می خندیدی میگفت مگه شما واکسن نزدی چرا می خندی وقتی اومدیم خونه کلا خوابیدی به خاطر قطره آستامینوفن امروز و کم بازی کردی عزيزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی