رهامرهام، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

ثبت خاطرات رهام

16 ماهیت مبارک پسر گرم

1397/11/17 0:52
نویسنده : مامان رهام
348 بازدید
اشتراک گذاری

1 1 بهمن 16 ماهه شدی 

خدای من وقتی میبینمت ماشاءالله چقدر  بزرگ شدی یاد پارسال این موقع میافتم چقدر کوچوله بودی و فقط خدا رو شکر میکنم روزی چند بار میگی آب آب قربون تشنگیت برم هر وقت هم شیر بخوای میگی ممه عزیز دلم خیابون شالمو میزنی کنار میگی ممه تا کلاهتو میبینی سریع میاری  سمت منو میگی م م  م یعنی بزار سر من میگم رهام برا چی میگی  دد دد هر وقت برف میاد میگی بر دیگه این ف اخرشو نمگی تا میگم رهام برف میری پردرو کنار میزنی و بیرون رو نگاه میکنی و میگی بر فقط مشکل که این روزها باهت  دارم وقتی بیرون میریم نه راه میری و نه کالسکه سوار میشی فقط میگی بغل بغل آخه  مامانی خسته میشه گلم ولی چی کنم به خاطر این مشکل خیلی بیرون نمیبرمت گاهی هم بریم فقط با ماشین ولی خرید نمیتونم برم 

هر روز باید قطره اهن و ویتامین بخوری تا نشونت میدم میگی اطره :قطره قبلا تا بابایی میخواست بره سر کار گریه میکردی ولی الان برات توضیح دادم که بابا باید بره سرکار دیگه گریه نمیکنی وبای بای میکنی بیشتر اوقات تلفن یا موبایل بر میداری و میگی الو بعضی وقتها الو حتن حتن :بابا حسن کتاب داستانبه اسم خرس کوچولو داری خیلی دوستش داری تا میگم خرس کوچولو کو میری میاری و میگی برام بخون ورق میزنی و هر صفحه ای رو که دوست داری برات بخونم رو نشون میدی توپ رو میشناسی عاشق خیارهستی خیلی دوست داری وای دوست داری درفریزرو باز کنی و کشوش رو بیرون بکشی و با گوشت و مرغ بازی کنی چند روز پیش کنترل تلویزیون گم شده بود هر چی گشتم پیدا نمیکردم تا این که آخر شب فریزرو باز کردم و دیدم کنترل و قاشق و این جور چیزا توی فریزر خوب اینطور نمیشد بابا شروین هم قفل کودک گرفت و زد به در فریزر حالا هی تلاش میکنی تا در رو باز کنی 

پسندها (4)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)