😃😃😃😃
امروز تو خونه با رهام نشسته بودیم و رهام برا خودش بازی می کرد یکهو دیدم هیچ صدایی از رهام نمیاد و خودشم نیست یک لحظه ترسیدم پاشدم نگاه کردم شیطون بلای من رفته بود پشت مبل نشسته بود اروم تا این که منو دید خندید
😁
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی