۱۵ماهگی و مسافرت کرج
یکشنبه این هفته ای که گذشت با بابا شروین ساعت ۵صبح حرکت کردیم به سمت کرج خونه مرضی جون بماند که شما از همدان تا کرج کلا خواب بودی و وقتی رسیدیم در خونه مرضی جون بیدار شدی مرضی جون با دیدنت کلی خوشحال شد آخه نمیدونست تو راهیم داریم میریم خونشون و موندیم خونشون تا حالا امروز می خواستیم برگردیم که حسابی برف گرفت و نشد برگردیم پسرم۱۱دی ماه ۱۵ماهه شدی ای جانم ماشالا خیلی دوست داشتنی هستی خاله فرزانه و دایی بهرام که حسابی خوردنت خاله جون به خاطر ما از رشت اومدن کرج که مارو ببینن دایی بهرام دیشب مهمونمون کرد رستوران ارکیده جاده چالوس جای خیلی قشنگی بود ولی خیلیییی سرد بود بازم شما کلا اونجا خواب بود ولی من عکس و فیلم از اونجا گرفتم تا بعدا ببینی عزیز دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی