قدمهات مبارک گلم
پسر گلم مدتها بود که روی پاهای خودت میایستادی ولی جلو نمیومدی وبعد یک قدم اومدی و بعد شد سه قدم و وقتی رفتیم کرج مرضی جون برات کفش خرید و شروع کردی تاتی کردن تا این که روز که خواستیم برگردیم یه هو خودت بلند شدی و راه رفتی قربونت برم آنقدر مزه داد که خودت بلند شددیوای نمیدونی مامانی چه حالی شدم واین بهترین سوغاتی برا بابا شروین بود و حالا بهت مزه داده خودت بلند میشی راه میری قربون قدمهات برم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی