رهام و کیان عزیز
پریروز که رفتیم خونه مرضی جون کیان جون هم اونجا بود البته تازه از خواب بیدار شده بود پسر دایی مامانی کیان جون عزیزای دوست داشتنی ...
نویسنده :
مامان رهام
2:58
رهام وتختش
پسر گلم دیگه وقتی میزارمت تو تخت خوابت شما دیگه یک جا نمیخوابی در هر حالتی بزارمت برا خودت تو تخت میچرخی برمیگردی رو شکم پاهاتو اویزون میکنی سر وته میشی بعضی وقتها هم بین تشک و تخت گیر میکنی تا نجاتت بدم شیرین عسل من ...
نویسنده :
مامان رهام
2:54
رهام و فرهام
اینم از عکس اقا رهام وقتی رفته خونه فرهام جون پسر عمه عزیز برای عید دیدنی در تاریخ ۹۷.۱.۲ ...
نویسنده :
مامان رهام
2:50
باز کردن کشو
رهام جونم چند روز پیش که تو اتاقت سرگرم بازی کردن بودی متوجه شدم داری تلاش میکنی که کشو کمدت رو باز کنی چقدر از تلاشت خوشحال شدم و بلاخره پسرگلم موفق شدی عزیز دلم ...
نویسنده :
مامان رهام
2:43
اولین بیرون رفتن
امروز بعد از به دنیا اومدنت اولین روزی بود که با هم دو تایی بدون ماشین بیرون رفتیم اخه تا الان هوا سرد بود و نمیشد بیرون بریم ولی امروز دیگه یه گردش خوب رفتیم الهی قربونت برم که فقط پایه گشت وگذار و تفریح هستی امرور کلی بهت خوش و گذشت و کلی خندیدی بعدشم امروز اولین روزی بود که شما به مغازه بابایی رفتی کلا خوشحال بودی از این که رفته بودیم بیرون شادی میکردی ...
نویسنده :
مامان رهام
2:35
اولین عید گل پسرم
امسال اولین بهار رهام عزیزم امسال از این که سال تحویل پسر قشنگم کنارم بود خیلی خوشحال بودیم وامیدوارم سالی خوب وپر برکت کنار هم داشته باشیم چه عید زیبایی بود در کنار گل پسرم اولین عیدسه نفره شدنمون مبارک عزیزدلم امسال سه نفره به عید دیدنی رفتیم و کلی مهمونی رفتن و دوست داری ...
نویسنده :
مامان رهام
18:00